بسم الله الرحمن الرحيم
سلام آقاجانم
يا بقيه الله آجرک الله
آقاجانم اجازه!
ابوبکر سخنراني کرد و گفت من به خلافت عُمَر يا ابوعبيده راضيام.
در سقيفه بين کساني که مدعي خلافت بود نزاع درگرفت.
برخي از انصار گفتند يک نفر از ميان ما و يک نفر از ميان شما به عنوان امير انتخاب شود.
عُمَر قبول نکرد و گفت دو شمشير در يک غلاف جاي نميگيرد.
نزاع بالا گرفت و بشير بن نعمان از اوس، که به سعدبن عباده از خزرج حسادت ميکرد مردم را به بيعت با ابوبکر تشويق کرد.
در نهايت بشير بن سعد با ابوبکر بيعت کرد. پس از او، اوسيان از ترس اينکه مبادا خلافت به خزرجيان برسد با ابوبکر بيعت کردند.
براءبن عازب خبر انتخاب ابوبکر را به بني هاشم که مشغول غسل پيامبر بودند رساند.
ابن ابي الحديد از زبان وي مينويسد:
طولي نکشيد که عُمَر، ابوعبيده جراح و عدهاي از اهل سقيفه را به همراه ابوبکر ديدم که به راه افتادند و هر که را ميبينند دستش را گرفته و به اکراه يا رضايت، به عنوان بيعت به دست ابوبکر ميدهند.
پس از آن وارد مسجدالنبي شدند.
ابوبکر بر منبر رسول خدا سخنراني کرد.
سپس ابوذر به مسجد رفته و مردم را به اطاعت از اميرالمومنين فراخواند.
يکي از شيوههاي عُمَر در گرفتن بيعت، تطميع بود.
به طور مثال به قبيله «بني اسلم» گفت که اگر با ابوبکر بيعت کنند آذوقه آنان را تأمين خواهد کرد.
آنان نيز پذيرفته و چوب به دست در کوچههاي مدينه به راه افتادند و هر که را ميديدند، گرفته و به زور و کشانکشان براي بيعت نزد ابوبکر ميآوردند.
ادامه دارد.
درباره این سایت